متنفرم از شبایی که هی چشمامو میبندم و زور میزنم تا خوابم ببره ولی همش خودت..صدات..نگات..خاطراتت..تلخیهات..خوبیهات...همشون جلوی چشمم رژه میرن..مغزم بدون اجازه ازم شروع میکنه به تحلیل رفتارات..اخرشم نخواستنت اکو میشه تو سرم..اخرشم چشم وا میکنم میبینم صبح شده نذاشتی بخوابم...
متنفرم از شبایی که یاد چشمات زورش از قرصامم بیشتره...